حکمت

سخنان حکمت آموز بزرگان و پند و اندرز

 

ابوسعید ابوالخیر با جمعى از اصحاب از کنار روستایی از مناطق اطراف نیشابور به طرف مقصدى مى‌گذشتند.

مردى مُقنی مشغول خالى کردن چاه مستراح بود، اصحاب از بوى تعفن کثافات، دماغ خود را گرفتند و به سرعت از آن محل گذشتند، ولى مشاهده کردند شیخ نیامد.

چون نظر کردند دیدند شیخ با حالت تفکر کنار کثافات ایستاده فریاد زدند استاد بیا. فرمود مى‌آیم، پس از مدتى تأمل در کنار کثافات به سوى اصحاب روان شد، چون به آنان رسید عرضه داشتند: اى راهنما براى چه کنار کثافات ایستادى؟

فرمود: چون شما دماغ خود گرفتید و به سرعتِ حرکت خود افزودید، صدایی از کثافات و فضولات برخاست که هان اى روندگان! دیروز گذشته، ما با حالتى طیب و طاهر و پاکیزه و رنگ و بوئى بسیار عالی بر سر بازار به صورت سبزیجات و میوه‌جات و حبوبات قرار داشتیم و شما بنى‌آدم به خاطر به دست آوردن ما بر سر و بار یکدیگر مى‌زدید و به انواع حیله‌ها و خدعه‌ها متوسل مى‌گشتید، و از هیچگونه تقلبی خوددارى نمى‌کردید، چون ما را به دست آوردید خوردید، ما بر اثر چند ساعت همنشینى با شما تبدیل به این حال گشته و به این سیه روزى افتادیم، به جاى این که ما از شما فرار کنیم، شمایى که باعث این تیره‌بختى براى ما شدید؛ از ما فرار مى‌کنید اى اف بر شما !!!

من کنار کثافات ایستاده و به پند و نصیحت آنان گوش فرا داده تا شاید عبرتى از آنان بگیرم!

منبع:عرفان اسلامی (شرح جامع مصباح الشریعه و مفتاح الحقیقه)، ج 4، حسین انصاریان

شیر فروشی شیر به آب می آمیخت ومیفروخت.و سیل آمد و گله اش ببرد واز این روی زاریش بر آمد . عارفی او را دید وگفت:آن قطره ها فراهم آمد و سیلی شد.

بر خاک ما چو می گذری سرگران مرو! دنبال بین!که دیده ی جان در قفای تست.

سقراط را پرسیدند :حکمت چه وقت در تو موثر افتاد؟ گفت: آنگاه که نفس خویش را کوچک شمردم .

کسی دانش بسیار اندوخت و بدان عمل نکرد. حکیمی او را گفت :ای فلان ! اگر زندگی خویش در گرد آوردن سلاح صرف میکنی کی به جنگ خواهی پرداخت .

عارفی گفت :چون درون و برون انسان برابر باشد انصاف است و چون درونش نیک تر از برون باشد فضل است و آنگاه که بیرونش نیکوتر از درونش باشد .هلاک است.

حکیمی گفته است برترین مردم آنست که با بلندی قدر فروتن باشد و با توانایی در گذرد و با توانمندی انصاف ورزد.

عمری گذشت و راه سلامت نیافتیم      شرمنده این دلم ! که چه در خیال داشت

شاعری گفت است که آدمی فرزنده کوشش خویش است . و آنکه کوشنده تر است به بزرگی سزاوار است .

آن که به تو گمان نیک برد با نیکی کردار گمان او را راست دار .

ظریفی .زنی ادیب را در بغداد دوست می داشت . نامه ای به او نوشت و از وی اجازه خواست تا به زیارتش برود . و در پایان نامه اش نوشت :خدا من و ترا از لغزش باز دارد ! و زن در پاسخ او نوشت :ای سلیم! اگر دعای تو براورده شود پس از دیدن من چه بهره ای خواهی برد ؟

غم از جور رقیبانست در عشق     اگر از یار بودی غم نبودی

غمی دارم ز دوری یادگاری         بلا بودی اگر آن هم نبودی

افلاطون را پرسیدند:آدمی به چه از حاسد و دشمن خویش انتقام گیرد؟ گفت:به این که به فضل خویش بیفزاید.

زاهدی پیرزنی آسیابان را گفت :گندم مرا آرد کن ! و گرنه به دعا خواهم که خرت سنگ شود . زن گفت :خر را رها کن !..و دعا کن! تا گندمت آرد شود .

خلیل بن احمد گفت: کسی به آنچه می خواهد نمی رسد مگر آنکه بداند که چه نمی خواهد

الگوى کامل انسانیت

"در گذشته برادرى دینى داشتم که در چشم من بزرگ مقدار بود، چون دنیاى حرام در چشم او بى ارزش مى نمود، و از شکم بارگى دور بود، پس آنچه را نمى یافت آرزو نمى کرد، و در آنچه مى یافت زیاده روى نداشت. در بیشتر عمرش ساکت بود، اما گاهى که لب به سخن مى گشود بر دیگر سخنوران برترى داشت، و تشنگى پرسش کنندگان را فرو مى نشاند. به ظاهر ناتوان و مستضعف مى نمود، اما در برخورد جدى چونان شیر بیشه مى خروشید، یا چون مار بیابانى به حرکت در مى آمد . تا پیش قاضى نمى رفت دلیلى مطرح نمى کرد، و کسى را که عذرى داشت سرزنش نمى کرد تا آن که عذر او را می شنید. از درد شکوه نمى کرد، مگر پس از تندرستى و بهبودی. آنچه عمل مى کرد مى گفت، و بدانچه عمل نمى کرد چیزى نمى گفت. اگر در سخن گفتن بر او پیشى مى گرفتند در سکوت مغلوب نمى گردید.و بر شنیدن بشتر از سخن گفتن حریص بود. اگر بر سر دو راهى دو کار قرار مى گرفت ، مى اندیشید که کدام یک با خواسته نفس نزدیک تر است با آن مخالفت مى کرد، پس بر شما باد روى آوردن به این ارزش هاى اخلاقى. و با یکدیگر در کسب آن ها رقابت کنید، و اگر نتوانستید ، بدانید که به دست آوردن برخى از آن ارزش هاى اخلاقى بهتر از رها کردن همه آن هاست."

نهج البلاغه - حکمت ۲۸۹


Razi    زکریای رازی



اگر همه می توانستند از استعدادهای خود درست بهره بگیرند، دنیا همان بهشت موعود می شد که همه می خواهند. زکریای رازی

نظرات 1 + ارسال نظر
reza چهارشنبه 22 خرداد‌ماه سال 1387 ساعت 01:42 ق.ظ

سلام.بنده رضا طاهری ظهور هستم.به خاطر مطالب قشنگی که گذاشتین تشکر می کنم.انشالله موفق باشین

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد