- ارنست رنان

 

زورف ارنست رنان، در 27 فوریه سال 1823 میلادى، در یکى از شهرهاى فرانسه، به نام ((تره گیه)) چشم به دنیا گشود. اما چون وى هفت ماهه به دنیا آمده بود، چنان ضعیف و ناتوان بود که کسى امیدى به زنده ماندن او نداشت.
پدر رنان ناخداى ورشکسته‏اى بود، که وقتى به سال 1828 میلادى از دنیا رفت ((هانرى بت)) دختر هفده ساله و رنان پنج ساله را از خود به جاى گذاشت، و آنان با تحمل درد یتیمى، از لحاظ تامین مخارج زندگى با سختى به سر مى‏بردند.
اما
((هانرى یت)) کمر همت بست، نخست از راه آموزگارى و بعد از راه معلمى در یک خانواده هلندى، حقوقى را بدست مى‏آورد و زندگى خود و برادر کوچک و مادر داغدار را تامین مى‏کرد.
رنان کوچک، به دبستان کلیساى
((تره گیه)) رفت، تحصیلات ابتدائى را به پایان رسانید، و از خود چنان هوش و استعداد سرشارى نشان داد، که توانست در 15 سالگى براى فراگرفتن علوم دینى وارد مدرسه مذهبى ((نیکلا دو شاردونه)) پاریس گردد.
وى دوره چهارساله این مدرسه را به خوبى پشت سرگذاشت، و براى ادامه تحصیلات عالى به دانشکده
((سن سولپیس)) وارد شد. در این دانشکده مى‏بایست نخست در سال اول فلسفه آموخت، اما این کار در مرکز اصلى آن صورت نمى‏گرفت، بلکه کلاسهاى فلسفه در خانه زیباى ((مارگریت دووالو)) همسر اول ((هانرى چهارم)) متعلق به قرن هفدهم در نقطه ییلاقى حومه پاریس تشکیل مى‏شد.
در محوطه این دانشکده باغ زیبا و با صفائى قرار داشت، که رنان بیشتر اوقات خود را در آنجا مى‏گذرانید، در یکى از خیابانها روى نیمکت سنگى مى‏نشست و بدون این که خسته شود، به مطالعه مى‏پرداخت و به امید آینده‏اى درخشان، به فکر و اندیشه فرو رفت.
رنان دوره سه ساله این دانشکده را هم به خوبى گذرانید، و با پشتکار زیاد به مبانى علوم الهى و قواعد زبانها عبرانى و سریانى و عربى مسلط شد، اما به خاطر مقررات سخت اخلاقى، وى در 16 اکتبر 1845، آن دانشکده را ترک گفت و به شغل دبیرى پرداخت.
ولى در آن روزها
((رنان)) دوستى پیدا کرد، که در اثر معاشرت و گفتگو با او، تحول فکرى جدیدى در زندگیش پدیدار گشت. نام این دوست که چهار سال از ((رنان کوچکتر)) بود، ((مارسلن برتلو)) بود، که دانشجوى علوم بود، و طولى نکشید که یکى از ستارگان درخشان ((علم شیمى)) در عصر خود محسوب گشت.
این دو دوست، خوب همدیگر را درک کردند،
((برتلو)) در هوش و اخلاق با ((رنان)) برابرى مى‏کرد، اما در علم و معرفت ((برتلو)) بود، که دانشجوى علوم بود، و طولى نکشید که یکى از ستارگان درخشان ((علم شیمى)) در عصر خود محسوب گشت.
این دو دوست، خوب همدیگر را درک کردند،
((برتلو)) در هوش و اخلاق با ((رنان)) برابرى مى‏کرد، اما در علم و معرفت ((برتلو)) برترى داشت و مکمل رنان محسوب مى‏گردید، بدین جهت ((رنان)) در عین حالى که به سال 1752 دکتراى خود را در ادبیات گرفت، چنان تحت تاثیر افکار ((برتلو)) واقع شد، که تحت عنوان ((آینده علم)) کتابى به قلم ((رنان)) در سال 1859 منتشر شد.
این کتاب یک تحقیق اجتماعى، یک مقدمه براى مطالعات علمى و یک کوششى بود براى ایجاد فلسفه‏اى بر اساس حقایق تجربى، براى دست یافتن به ارزشهاى علمى در حل مسائل اجتماعى، چنانکه دوستى
((برتلو)) تا آخر عمر با ((رنان)) هم چنان صمیمى و بر پیمان مقدس بدون هیچگونه خصومت و ناراحتى باقى ماند.
رنان در سالهاى 1849 و 1850 سفرى به
((ایتالیا)) کرد، در این سفرذوق به هنر و زیبائى در او پدیدار گشت، و چنان افکار او را پخته و سنجیده کرد، که توانست اولین کتاب خود را دو سال بعد از این مسافرت، به نام ((آو- روس)) به چاپ برساند و پیشرفت خوبى در کار خود بدست آورد.
در سال 1854 رنان با
((کرنلى)) دختر خواهر)) ((آرى شفر)) نقاش هلندى ازدواج کرد، و آن گاه هم که خواهر او ((هانرى بت)) از لهستان بازگشت، با آنان و با مادر پیر خود، که بعد به فرزندان خود پیوست، در عین داشتن مشکلات عادى، زندگى خوبى را ادامه مى‏دادند.
رنان، در مجله
((دو جهان)) و ((روزنامه کوشش)) مقاله مى‏نوشت، و نیز در دایره کتابهاى خطى ((کتابخانه ملى)) کار مى‏کرد، و به سختى مى‏توانست مخارج سنگین عائله خود را تامین نماید، تا این که به سال 1857 ((کلورد برناد فرانس)) استاد کرسى فرهنگستان علوم فرانسه درگذشت، و رنان به دلیل نوشتن کتاب ((تاریخ عمومى زبانهاى سامى)) و عضویت در ((انستیتو)) تنها کسى بود، که با شایستگى اشتغال آن کرسى را عهده دار شد.
اما عقائد مذهبى
((رنان)) مانع این انتصاب شد و دولت هم به خاطر جبران ظلمى که بر این استاد وارد گردید، او را به یک مسافرت علمى به ((فینیقیه)) قدیم فرستاد، ولى این مسافرت براى رنان فرصت مناسبى به دست آورد، زیرا این سفر روح هنر ورى او را تقویت کرد، او اطلاعات باستانى و عکسها و مطالبى به دست آورد، که توانست جلد اول کتاب ((مبادى مسیحیت)) را بنویسد.
البته خواهر رنان
((هانرى یت)) هم به عنوان منشى همراه او بود، و آن گاه که به ((فلسطین)) سفر کردند، هر دو در اثر هواى گرم و مرطوب ((شام)) بیمار شدند و قبل از آن که به نواحى کوهستانى ((خضیر)) بروند رنان خواهر فداکار و مهربان خود را در سپتامبر سال 1861 از دست داد و جسد او را زیر نخلهاى آن منطقه به خاک سپرد اما وى این حوادث را تحمل کرد و حتى طرح ریزى کتاب زندگى مسیح را انجام داد، و آن را به سال 1763 منتشر ساخت، که مورد استقبال بى نظیر واقع شد.
با انتشار این کتاب، شهرت نویسندگى
((رنان)) افزون گشت، وضع زندگى او مقدارى بهتر شد، و آن گاه وى خاطرات زندگى خود را تحت عنوان ((یادگارى‏هاى کودکى و جوانى)) که یکى از پر جاذبه‏ترین شرح زندگى‏ها است، به دست چاپ سپرد.
این کتاب آن چنان مورد استقبال مرد فرانسه قرار گرفت، که نظیر آن را جز در کتاب
((خاطرات پس از مرگ)) نمى‏توان سراغ داشت، اما افسوس که ((هانرى بت)) خواهر مهربان و رنج کشیده او دیگر زنده نبود، که روزگار شهرت مقام و عظمت علمى همراه با رفاه نسبى زندگى برادر را مشاهده کند، رنان هم در اکتبر سال 1892 در ((پاریس)) چشم از جهان فروبست.
اما آنچه ارنست رنان را به عنوان یک فیلسوف بزرگ مذهبى مطرح کرده این است که، وى ضمن اعتقاد محکم به حقیقت علم، روح مذهب و تورات و انجیل را پیراسته از
((تثلیث و الوهیت مسیح)) و امور بى اساس دیگر دانسته، به مبانى استوار دین عقیده داشته، و قسمت عمده تحقیقات او درباره دین یهود و مسیحیت است و مى‏گوید: از ذات باریتعالى، جز این که وجود او را تصدیق کنیم، نباید سخن گفت. - 333 چهره درخشان، ص 563. ?
هم چنین رنان مى‏گوید: ممکن است روزى هر چه را دوست مى‏دارم، نابود و از هم پاشیده شود، و هر چه را که نزد من لذتبخش‏تر و بهترین نعمتهاى حیات است از میان برود، و نیز ممکن است آزادى بکار بردن عقل و دانش و هنر بیهوده گردد، ولى محال است، که علاقه به دین متلاشى یا محو شود، بلکه همواره و همیشه باقى خواهد ماند، و در کشور وجود من شاهدى صادق و گواهى ناطق بر بطلان مادیت خواهد بود. یعنى بر بطلان مسلکى که مى‏خواهد این موهبت الهى، یعنى فکر عالى انسانى را در تنگناى پست زندگى خاکى محدود و مقید سازد.
- دائرة المعارف القرن العشرین، ج 4، ص 111. ?
رنان باز مى‏گوید: آثار و کتابهاى علمى و فنى علماى اسلام، بوسیله جنگهاى
((صلیبى)) به اروپا رفت، و پیش از جنگهاى صلیبى نیز بین عرب و اروپا از راه ((اندلس)) ارتباط پیدا شد، و همه این عوامل اروپاى فقیر و درمانده را به گنجهاى فناناپذیر علمى، که نتیجه استعداد مسلمانان بود، راهنمائى کرد، و انتشار علم و نهضت علمى در سراسر اروپا، این قاره را به تمدن کنونى رسانید. - راه تکامل، ج 3، ص 37. ?
کتابهاى دیگر
((رنان)) هم عبارت است از: تاریخ ادیان، تاریخ ملت بنى اسرائیل، و ترجمه سه کتاب از ((تورات)). - فرهنگ معین، اعلام، ص 611.
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد